اومدم بگم لولود و لی لی لی لی (مرغام)پرهاشون ریخته کز کردن گوشه ی دیوار!!

اومدم بگم جوانی دربست رادیو جوان چند روز پیش یک برنامه داشت به نام ریسک کردن براتون میزارم!!

اومدم بگم افرادی که شکلک های منوبدزدند اون دنیا جلوی حضرت محمد (ص) خیت میشن هه هه هه!!

اومدم بگم ما خانوادگی دوشنبه ی هفته ی پیش رفتیم جمکران که براتون میزارم!!

اومدم بگم که لولود و لی لی لی لی دیشب وقتی خوابیده بودند سرشونو لای پرهاشون کرده بودند چه ناز!!

اومدم بگم داره روزهای محرم نزدیک میشه و آهنگ های شاد سعی بشه تعطیل!!

اومدم بگم هدیه دخترآبجی حمیده دست زد به طلا و جواهراتم که بیشتریشم بدله...فضول!!

اومدم بگم سم پاشی کردن فاضلابهای شهر رو"سوسکا اومدن بیرون اما من ندیدمشون!!

اومدم بگم که دختردایی مرضیه برای فوق شروع کرده...موفق باشی دختردایی چرا به وبم سر نمی زنی مرضی؟!!

اومدم بگم یه وب دیگه تو راهه خیلی باحال اما در حال ساخت و تعمییراته اما نمیگم اسمش چیه!!

اومدم بگم که خاله ام نزدیکه زایمانشون هستش دختره اما اسم براش تعیین نشده!!

اومدم بگم ما بخاریمونو  کار گذاشته ایم... شما هم  کار گذاشته اید؟!!

اومدم بگم تو فکر وب های دیگه ای هستم و ناراحتم که نتونستم به قول اولم(سوسانو و امام زمان) عمل کنم!!

اومدم بگم کارهام معلوم نیست شاید هم عمل کردم!!

اومدم بگم برای دختر حمیدمون و دختر داداشیمون هرکدام 4تا عکس ویرایشی فتوشاپی ساختم جدیدا !!

اومدم بگم من و مادر گرامیم دلمون لک زده بود بریم شمال با اون آب و هواش اما قسمتمون نبود البته تابستونا !!

اومدم بگم به وبلاگ های شما عزیزانی که از من دعوت میکنید هم سعی میشود که دیدن فرماییم!!

اومدم بگم وب شکلک ها رو زیباسازی کردم نظرتون درمورد قالبش چیهsheklakantick.parsiblog.com؟!!

اومدم بگم من این روزا خیلی انگورشیرازی خورده ام 1 2 کیلو لاغر شده بودم که با خوردن انگور 1 2 کیلو برگشت متاسفانه!!

اومدم بگم که چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه بنویسم شرمنده...

آهان یه چیزه دیگه آهنگ های حسین استیری رو تا حالا گوش کردید آلبوم مجرم؟

سلام به دوستان آفرینشی

چطورید خوبید در سلامتی کامل به سر میبرید هووووووو

بعد از مدتی اومدم...

یه چیزی که باید زودتر بهتون میگفتم رو الان میگم...

که دارم دیر بهتون میگم ببخشید

راستش مطلب خونه ی جدید آبجیم رو که خوندید؟

به خاطر اینکه ما  پایین خونمونو درست کردیم ...خب اون موقع شلم شولوایی بود...

اگه ببینی چه خبر بود. 

برو  و بیایی بود یکی اینور میرفت یکی اونور

یکی یه چیزی رو اینور میزاشت یکی اونور

کارگرها رو میگم

افغانی هم داشتیم...

خب متاسفانه در اون زمان لی لی لی لی پرهای کله اش کثیف شد 

برای همیشه...

عکس هم ندارم که بهتون نشون بدم

خلاصه...

این وضع منو ناراحت و غصه دار کرده است

لولود هم کم ضربه ای ندید بیچاره

کاکلاش شده مثل سنگ(به هم چسبیده)...

فقط این نیست... چیزی که باعث دلتنگیم شده دوری از اونهاست!!

الان میگید دوری از مرغاش چرا؟

خب الان میگم...

بگم...

باشه میگم

صاحبشون دوتا شده!!

چون پایین هستند و آبجیم هم پایین زندگی میکنه 

صاحبشون در واقع آبجیمه...

من بهشون دسترسی ندارم